طاهر بن حسینطاهر بن حسین، طاهربن حسین، کنیه اش ابوالطّیّب، معروف به ذوالیمینین، فرمانده سپاه مأمون و مؤسس سلسلۀ طاهریان در مشرق ایران میباشد. ۱ - اجدادظاهراً نیای بزرگ او زریق (یا رزیق ) [۱]
سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ج۱، ص۵۷، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۶.
بناسعد (بر طبق برخی روایات، ماهان)، از دهقانان ایرانی در خراسان، بود که نوادگان وی مدعی بودند نسب او به رستم و از این طریق به منوچهر، پادشاه پیشدادی، میرسد. [۲]
منهاج سراج جوزجانی، طبقات ناصری، ج۱، ص۱۹۰، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳.
آنان پس از اسلام ، به اعراب پیوستند و از موالی (وابستگان) طلحة الطلحات خزاعی و از این طریق به بنیخزاعه منسوب شدند. [۴]
ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج۱، ص۸۸.
زریق نخست در خدمت دولت اموی بود، [۵]
طبری، تاریخ، ج۷، ص۳۸۰، بیروت ۱۹۹۶.
اما فرزندان وی، با شروع فعالیت داعیان عباسی در خراسان ، به نهضت جدید پیوستند. [۶]
محمدبن عبدوس جهشیاری، الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۸۵، چاپ اسماعیل الصاوی، قاهره ۱۳۵۷.
[۷]
ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج۲، ص۵۲۲.
عباسیان نیز ظاهراً، به پاس این همکاری، مصعببن زریق را به حکومت پوشنگ و هرات گماردند. [۸]
عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۲۸۰، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳.
[۹]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۳.
از دادههای جسته گریخته مورخان معلوم است که حسین، فرزند مصعب بن زریق، نیز از سال ۱۶۰ تا ۱۹۲ به صورت متوالی یا متناوب، حکومت پوشنگ را داشته است. [۱۰]
طبری، ج۸، ص۳۲۵ـ۳۲۶، تاریخ، بیروت ۱۹۹۶.
[۱۱]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۰۳ـ۲۰۴.
[۱۲]
طبری، ج۸، ص۳۷۰، تاریخ، بیروت ۱۹۹۶.
[۱۳]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۰۳ـ۲۰۴.
[۱۴]
بیهقی، تاریخ سیستان، ص۱۷۰،چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۴.
۲ - تولدطاهر در ۱۵۹ در پوشنگ به دنیا آمد. از آغاز زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست. از اینرو، روایت ابنقفطی [۱۵]
ابنقفطی، تاریخ الحکماء، ج۱، ص۳۲۹، لایپزیگ ۱۹۰۳.
مبنی بر راهزنی کردن طاهردر جوانی ، احتمالاً درست نیست. همچنین، طاهر در درحادثهای نامعلوم، چشم راست خود را از دست داد. [۱۶]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۶۵ـ۶۶، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۱۷]
سمعانی، الانساب، ج۳، ص۱۶.
[۱۸]
سعید نفیسی، ج۱، ص۵۸، تاریخ خاندان طاهری، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۶.
[۱۹]
سعید نفیسی، ج۱، ص۶۳، تاریخ خاندان طاهری، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۶.
۳ - حکمرانی و لشکرکشیاو پس از بازگشت به خراسان ، به عیسی بن ماهان ، حکمران خراسان پیوست و در نبردهای او با حمزه آزرک نقش فعالی داشت. [۲۰]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۱۵۰ـ۱۵۱.
[۲۱]
عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق و بیانالفرقه الناجیه منهم، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷.
به روایت یعقوبی [۲۲]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳۷.
و ابناثیر، طاهر پیش از سال ۱۹۱ به حکومت پوشنگ منصوب شد. او در ۱۹۲ همراه با لشکریان خلیفه، برای سرکوب رافع بن لیث، به سمرقند رفت. [۲۵]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۶۵، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۲۶]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۰۹.
[۲۷]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۲۹.
[۲۸]
عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۲۹۲، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳.
در ۱۹۵ که امین، علیبن عیسی بن ماهان را با لشکری، برای سرکوب مأمون، به سوی خراسان گسیل داشت، مأمون بنا بر پیشگویی ابودبان منجم و صلاحدید فضل بن سهل ، طاهر را برای مقابله با علیبن عیسی بن ماهان به ری فرستاد. [۲۹]
عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۲۹۴، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳.
[۳۰]
مسکویه، مجملالتواریخ و القصص،ص۳۴۹، چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۸ش.
طاهر با درایت نظامی خاص، پس از قتل علی بن عیسی و غلبه بر سپاه او در ری، به سوی غرب رفت و پس از سرکوب دیگر سپاهیانِ امین، به خوزستان رفت و پس از غلبه بر آنجا، به بغداد تاخت و همراه با هرثمه بن اعین ، بغداد را از دو سو در محاصره گرفت و امین را دستگیرکرد و به قتل رساند و سپس به عنوان حکمران بغداد و تمامی عراق و حجاز ، برای مأمون از مردم بیعت گرفت. [۳۵]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۳۷ـ۴۴۱.
[۳۶]
عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۵، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳.
به رغم حسننظر مأمون به طاهر و اعطای لقب ذوالیمینین به وی، مناسبات فضل بن سهل با طاهر رو به تیرگی گذاشت [۳۷]
بیهقی، تاریخ سیستان، ص۱۶۹ـ۱۷۲،چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۴.
[۳۸]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۹۸ـ۱۹۹، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۲۰ش.
[۳۹]
ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج۲، ص۵۲۲.
و ظاهراً به همین سبب، به بهانۀ سرکوبی نصر بن شبث عقیلی، که در شمال عراق و شام قیام کرده بود، به حکومت جزیره (بینالنهرین شمالی) و شام مأمور شد و حکومت بغداد را به حسن بن سهل، برادر فضل، سپرد و در اوایل ۱۹۹ به رقه رفت و تا اوایل ۲۰۴ در آنجا ماند. [۴۲]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۹۸.
۴ - همکاری با مامونبا بازگشت مأمون از مرو به بغداد در صفر ۲۰۴، طاهر نیز به وی پیوست و با پذیرش درخواستهایش، مورد نوازش قرار گرفت. [۴۴]
مسکویه، مجملالتواریخ و القصص، ج۴، ص۱۴۵، چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۸ش.
[۴۵]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۷.
در اواخر ۲۰۴، به ریاست شرطه بغداد و در رمضان ۲۰۵ به حکومت نواحی شرقی قلمرو خلافت برگزیده شد و در ذیحجۀ ۲۰۵ به سوی خراسان رفت و در ربیعالاول ۲۰۶ وارد آنجا شد. [۴۶]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۲۹، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۴۷]
حمزهبن حسن اصفهانی، سنی ملوک الارض و الانبیاء، ج۱، ص۱۴۵، برلین ۱۳۴۰.
[۴۹]
مسکویه، مجملالتواریخ و القصص، ج۴، ص۱۴۵ـ۱۴۸، چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۸ش.
[۵۰]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۶۰ـ۳۶۱.
در این زمان، شورش حمزه خارجی همچنان ادامه داشت و گروهی از مطوعه نیشابور ، به سرکردگی عبدالرحمان نیشابوری، برای مبارزه با حمزه خارجی بسیج شده بودند. طاهر، ظاهراً به سبب ترس از شورش ، آنان را پراکنده کرد. [۵۱]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۲۹، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
اگر چه او نتوانست خوارج را بهطور کامل سرکوب نماید، با مبارزۀ مداوم و همچنین با دادن حکومت سیستان به پسرش، طلحه، توانست شورشیان را از اطراف هرات براند و اوضاع خراسان را آرام و زمینه را برای استقرار دستگاه اداری خود آماده کند. [۵۳]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۵۶.
[۵۴]
بیهقی، تاریخ سیستان، ص۱۷۷،چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۴.
در همین زمان، ایلات اغوز به قلمرو اسلامی در ماوراء النهر حمله کردند و تا اسروشنه پیش رفتند. از واکنش طاهر به این ماجرا اطلاعی در دست نیست، اما از حوادث بعدی برمیآید که وی نتوانسته واکنش مناسبی به این امر نشان دهد. ظاهراً همین ناتوانی در سرکوب مخالفان موجب شد که مأمون در نامه ای عتابآمیز به وی اعتراض کند و طاهر هم پاسخی محکم به او بدهد. [۵۶]
طبری، تاریخ، ج۸، ص۵۹۵، بیروت ۱۹۹۶.
[۵۷]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۴۵۷.
[۵۸]
هندوشاه نخجوانی، تجاربالسلف، ج۱، ص۱۶۹، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۷.
۵ - اقداماتطاهر با ضرب سکه بدون نام خلیفه و سپس حذف نام خلیفه از خطبه [۵۹]
ریچارد فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ج۱، ص۲۰۶، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۳.
و خواندن خطبه به نام قاسم بن علی، از نوادگان امام زینالعابدین علیهالسلام، عصیان و عملاً اعلان استقلال نمود و اندک زمانی بعد، در جمادیآلاخره ۲۰۷ در مرو درگذشت. [۶۰]
طبری، تاریخ، ج۸، ص۵۹۳ـ۵۹۵، بیروت ۱۹۹۶.
[۶۱]
مسکویه، مجملالتواریخ و القصص، ج۴، ص۱۵۲ـ۱۵۳، چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۸ش.
[۶۲]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۸۱ـ۳۸۲.
[۶۳]
عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۲۹۷، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳.
[۶۴]
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ج۱۴، ص۳۷ـ۳۸.
ظاهراً او به فارسی سخن میگفته است و به سبب زمزمه کردن سخن موزون ِ «در مرگ نیز مردی باید» در هنگام مرگ ، او را از پیشکسوتان شعر فارسی به شمار آوردهاند. [۶۵]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۷۱، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۶۶]
طبری، تاریخ، ج۸، ص۵۹۴، بیروت ۱۹۹۶.
[۶۷]
محمدتقی بهار، «شعر در ایران»، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۵، در بهار و ادب فارسی، چاپ محمد گلبن، تهران ۱۳۷۱.
۶ - تمایل به علویانقضاوت دربارۀ مذهب طاهر دشوار است، ولی ازدواج خواهر او با محمد بن ابوالعباس شیعی مذهب و حمایت طاهر از وی نزد مأمون، تمایل او به علویان ، ازدواج دخترش با ابن زباره علوی، رابطۀ جدش زریق با امام علی علیهالسلام، و خطبه خواندن به نام قاسم بن علی، ربط وثیق وی را با تشیع نشان میدهد. [۶۸]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۶۹]
بیهقی، تاریخ سیستان، ص۱۷۱،چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۴.
[۷۰]
علیبنزید بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۵۵، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۷.
[۷۱]
بیهقی، تاریخ سیستان، ص۱۷۲،چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۴.
سفارش نامۀ او به فرزندش، عبدالّهر، در هنگام انتصاب به امارت جزیره، را تحسین کردهاند و یکی از آثار فرهنگی تاریخ اسلام دربارۀ حکومت و سیاست در اسلام به شمار میآید. [۷۲]
ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، ج۱، ص۱۹ـ۲۹، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
[۷۳]
طبری، تاریخ، ج۸، ص۵۸۲ـ۵۹۱، بیروت ۱۹۹۶.
[۷۴]
مسکویه، مجملالتواریخ و القصص، ص۳۵۳،چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۸ش.
۷ - فرزندان و ساخت بناهااز طاهر پنج پسر و یک دختر شناخته شده است. [۷۵]
علیبنزید بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۵۵، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۷.
[۷۶]
سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ج۱، ص۴۸، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۶.
او در ساخت بناها و آبادانی شهرها کوشا بود و آثاری از او برجای مانده یا بدو منسوب است، از جمله مسجد طاهر در محلۀ خریبه در بغداد، طاهرآباد پوشنگ، [۷۸]
سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ج۱، ص۱۵۴ـ۱۷۵، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۶.
و طاهریه در خوارزم. ۸ - فهرست منابع(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۲۰ش. (۳) ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان. (۴) ابنطیفور، بغداد فی تاریخ الخلافه العباسیه، بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸. (۵) ابنقفطی، تاریخ الحکماء، لایپزیگ ۱۹۰۳. (۶) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین. (۷) عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق و بیانالفرقه الناجیه منهم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷. (۸) محمدتقی بهار، «شعر در ایران»، در بهار و ادب فارسی، چاپ محمد گلبن، تهران ۱۳۷۱. (۹) علیبنزید بیهقی، تاریخ بیهق، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۷. (۱۰) بیهقی، تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۴. (۱۱) منهاج سراج جوزجانی، طبقات ناصری، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳. (۱۲) محمدبن عبدوس جهشیاری، الوزراء و الکتّاب، چاپ اسماعیل الصاوی، قاهره ۱۳۵۷. (۱۳) حمزهبن حسن اصفهانی، سنی ملوک الارض و الانبیاء، برلین ۱۳۴۰. (۱۴) سمعانی، الانساب. (۱۵) طبری، تاریخ، بیروت ۱۹۹۶. (۱۶) ریچارد فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۳. (۱۷) عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳. (۱۸) مسکویه، مجملالتواریخ و القصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران ۱۳۱۸ش. (۱۹) هندوشاه نخجوانی، تجاربالسلف، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۷. (۲۰) سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، چاپ عبدالکریم جربزهدار، تهران ۱۳۸۶. (۲۱) یاقوت حموی، معجم البلدان. (۲۲) یعقوبی، تاریخ. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «طاهر بن حسین»، ج۱،ص۷۲۷۸. |